سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 






تاریخ : پنج شنبه 88/1/20 | 11:42 عصر | نویسنده : farzad | نظرات ()

زندگینامه آیت الله العظمی خامنه ای

http://www.indexiran.ir/directory/linkpreview.aspx?linkid=5464

 گذار تقویم، بیست و هشتم صفر سال 1318 هجری شمسی را نشان می داد که منزل محقر و ساده پدریش با تولد ایشان که دومین فرزند خانواده بود حال و هوای تازه یافت. پدر معظم له از علمای زاهد و بنام مشهد بود که سالها در این شهر منبع فیوضات بسیاری برای طلاب به شمار می رفت. دوران کودکی را در دامان مادری که از شیفتگان خاندان اهل بیت اطهار بود گذراند و به تدریج با ملکات اخلاقی یک خانواده روحانی و اهل علم خو گرفت و آشنا شد. پدر ایشان حجت الاسلام حاج سید جواد خامنه ای و مادرشان صبیه حجت الاسلام سید هاشم نجف آبادی، سعی بلیغی در تربیت فرزند خود داشته و در دوران طفولیت زمینه شناخت و آشنایی او را با معارف اسلامی فراهم ساختند. جد ایشان آقا سید حسین خامنه ای از علمای آذربایجانی های مقیم نجف  و از روحانیون مشهور و مبارز دوران مشروطه بود. او نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی شد و علیه نابسامانی موجود در جامعه و استبداد پهلوی قیام کرد و پس از سالها مبارزه، در تبریز به شهادت رسید. سید علی خامنه ای از چهار سالگی آموزش قرآن را در مکتب خانه آغاز کرد و در هفت سالگی راهی دبستان شد و پس از پایان تحصیلات دوران ابتدایی، دوره سه ساله سیکل اول دبیرستان را پشت سر گذاشته و به موازات طی دروس کلاسیک به تحصیلات طلبگی در مدرسه نواب ادامه داد و در سن 18 سالگی همزمان بااخذ دیپلم متوسطه موفق به گذراندن دروس سطح در نزد پدرشان و اساتید دیگر حوزه مشهد مانند حاج هاشم قزوینی و حاج سید احمد مدرس یزدی شد. ایشان سپس دو سال از درس خارج خود را در مشهد در خدمت آیت الله میلانی گذراند و شوق آشنایی با حوزه های علمیه جهان تشیع و موانست با شیوه های تدریس در مراکز علمی اسلامی او را در سال 1326 به نجف کشاند و مدت دو سال در آنجا اقامت کرد. اواخر سال 37 به قم عزیمت کرد و در محضر اساتیدی چون آیت الله العظمی بروجردی، حضرت امام خمینی و آیت الله العظمی حائری به کسب فیض پرداخت. او که در حوزه علمیه مشهد نشو و نما نموده و جوانه های نبوغ و استعداد در وجودش متبلور شده بود، در حوزه قم و در محضر درس امام خمینی با فقه و اصول خو گرفت و عطر مبارز و شمیم نهضت را شنید و به جان خریدار شد. ایشان همچنین در مدت اقامت در قم از محضر درس فلسفه علامه طباطبایی استفاده نم

شروع مبارزات:

حوزه علمیه قم در سال 41 با ندای حضرت امام خمینی (ره) به پا خاست و شوری دیگر در این مرکز علم و تقوی و جهاد پدید آمد. ندای قیام و مبارزه از حوزه علیمه قم به سایر حوزه های علمیه دینی نیز منتقل گردید که مهمترین آنها حوزه بزرگ مشهد بود. آیت الله العظمی خامنه ای در این مورد نقش سازنده و عظیمی را ایفا نمود و ضمن فعالیتهایی که در قم داشت ارتباط خود را با علما و طلاب مشهد تقویت کرد، و کوشید با استفاده از فعالیتهای سایر علمای خراسان هرچه بیشتر و بهتر طلاب را تجهیز نمایند. این فعالیتها آنچنان موثر و چشمگیر بود که در سال 42 از طرف امام مأموریت یافتند سه پیام را به مشهد ببرند. سه پیامی که با محرم سرنوشت سازی که 15 خرداد در آن اتفاق افتاد ارتباط داشت.

پیام اول: برای علما، خطبا و منبریها و سران هیئتهای مذهبی، درباره حمله به اسرائیل و مساله فیضیه.

پیام دوم: برای مرحوم آیت الله میلانی.

پیام سوم: برای حاج آقا حسن قمی.

این رسالت بخوبی به انجام رسید و پیامها توانست موجب تشدید مبارزات در خراسان گردد. آیت الله العظمی خامنه ای در این سفر گوشه هایی از این پیامها را در شهرهای بین راه روی منبر برای مردم خواندند و همه جا بذر قیام را پاشیدند. سپس با تنی چند از دوستان متعهد قرار گذاشتند به شهرهای مختلف استان سفر کنند و به ترتیبی که امام خمینی معین فرموده بودند. از روز هفتم محرم آن سال، مسائل روز و اوضاع سیاسی و اجتماعی و مساله فیضیه و نقشه های پنهانی رژیم را برای مردم شرح دهند و این بدان علت بود که پس از جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی و قضایای رفراندوم قلابی شاه و ضدیت او با اسلام و علماء و روحانیت و فاجعه ای که درفیضیه پدید آمد و نیز عزای عمومی نوروز سال 42 زمینه برای قیام عمومی علیه رژیم ستمشاهی پدید می آمد.  محرم آن سال بهترین موقعیت را به دست داد، لذا امام و روحانیت به بهترین نحو از آن استفاده کردند.  و از روز هفتم مطالب اساسی و حقایق با نهایت صراحت برای مردم بیان گردید و مقرر شد تا چهره منفور شاه از پس نقاب اصلاح طلبی برای مردم آشکار گردد. سهم آیت الله العظمی خامنه ای شهر بیرجند شد که مرکز قدرت و سیطره رژیم و به اصطلاح تیول اسدالله علم نخست وزیر وقت بود. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای پس از ورود به بیرجند از روز سوم محرم منبر می روند و با آگاهی بخشیدن به مردم نهضت را شروع می نمایند. ایشان روز هفتم محرم که جمعیت کثیری در مجلس شرکت کرده بودند قضایای مدرسه را با حالی پر شور و بیانی گیرا گفته و مردم را بطور عجیبی متأثر و آگاه می کنند. این منبر در شهر خیلی صدا می کند و فردا صبح در مجلس دیگری که در منزل شخصی بود جمعیت عظیمی می آیند و آنجا نیز مسائل روز مطرح می گردد. شهر بیرجند در این دو روز به شدت منقلب شده بود و مردم آمادگی خاصی پیدا کرده بودند. صبح روز نهم (روز تاسوعا) حضرت آیت الله العظمی خامنه ای منبر داغی می روند و اوضاع به گونه ای می شود که عوامل رژیم به شدت نگران می شوند. و با اینکه در روزهای تاسوعا و عاشورا معمولا روحانیون را دستگیر نمی کردند ولی از شدت وحشت ایشان را دستگیر می کنند. ایشان را 2 روز در بیرجند نگه می دارند و سپس به مشهد برده و به تحویل ساواک مشهد می دهند اما همین دستگیری نیز اثر مهمی در بیداری مردم می گذارد. اثرات این فعالیتها و پیامها به گونه ای بود که در محرم آن سال مشهد پس از تهران بیشترین دردسر را برای رژیم فراهم کرد. به همین علت طاغوت با حضرت آیت الله العظمی خامنه ای که رسول آن پیامها بود و خود نقش اساسی در قیام مردم داشت با شدت و خشونتی برخورد کرد که تا آن موقع سابقه نداشت با روحانیون اینگونه رفتاری بشود. یعنی ابتدا ایشان را به ساواک و از آنجا به زندانی مخروبه در دژبان می برند که حتی از وسایل اولیه زندان هم محروم باشند. پس از آزادی از زندان مجددا به مبارزه پرداخته و با دوستان قرار می گذارند هرکدام به یک نقطه از کشور بروند و حقایق را افشا نمایند. این سفرها و حرکت دسته جمعی آن هم پس از 15 خرداد و بازداشت حضرت امام، بسیار ارزشمند بود و دامنه آن که اکثر شهرها و روستاها را در بر می گرفت رژیم را مستأصل و وحشت زده کرد و لذا عکس العمل شدیدی نشان داد.

ماه رمضان سال 42 که مصادف با  سالگرد رفراندوم قلابی شاه بود، امام خمینی در حبس بودند اما در غیاب ایشان روحانیت و بخصوص شاگردان نزدیک امام به کار پرداختند و برای آگاهی دادن به مردم به اطراف کشور رفتند. ایشان در کرمان دو سه روزی به سخنرانی و دیدار و مذاکره با علما و طلاب و افراد مبارز می پردازند وسپس به زاهدان می روند. در زاهدان در مسجد جامع منبر می روند که استقبال خوبی از سوی مردم  می شود. شب شانزدهم رمضان که تولد حضرت امام حسن مجتبی (ع) بود سخنرانی داغ و پرشوری ایراد کرده و صراحتا مسائل را مطرح می نمایند که همان شب توسط ساواک دستگیر و با هواپیما به تهران فرستاده می شوند. ایشان را به زندان قزل قلعه تحویل می دهند و حدود دو ماه این زندان طول می کشد که مدتی به صورت انفرادی و همراه با توهین و شکنجه های شدید بود. با وجود این، پس از آزادی، اولین اقدام ایشان که نشان دهنده شجاعت معظم له است، رفتن به دیدار امام در منزلی واقع در قیطریه، که زندان محترمانه!! ایشان بود، می باشد. معظم له به همراهی ده نفر دیگر از روحانیت جلسه ای تشکیل داده و درباره ایجاد تشکیلاتی مخفی به مذاکره می پردازند. هدف از تشکیلات، متشکل کردن کلیه فعالیتهای حوزه علمیه قم و سپس مردم در جهت و خط امام بود. در سال 44 این تشکیلات لو می رود و آیت الله العظمی خامنه ای به تهران آمده و در تهران با آقای هاشمی رفسنجانی همخانه می شوند. مدتی قبل از این حادثه مقام معظم رهبری به علت ترجمه کتاب آینده در قلمرو اسلام مجبور به ترک شهر مشهد شدند زیرا مطالب این کتاب و بخصوص مقدمه و پاورقی های ایشان، ساواک را به شدت نگران کرده بود. ساواک کتاب را در چاپخانه توقیف کرده و دو نفر از مسئولین چاپخانه را دستگیر می کند، و با این وجود کتاب از طریق دیگر چاپ و پخش می شود.

 

روز چهاردهم فروردین 46 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در مشهد برای چندمین بار دستگیر و زندانی می شوند این بار زندان ایشان حدود چهار ماه طول می کشد. پس از آزادی در مشهد اقامت می کنند و به کارهای دینی و علمی بخصوص تشکیل کلاسهای تفسیر قرآن کریم می پردازند و ضمن آن به سازماندهی طلاب مشغول می شوند. در زلزله ویرانگر منطقه فردوس و کاخک و گناباد که خرابی و تلفات زیادی به بار آورد حضرت آیت الله العظمی خامنه ای با تعدادی از روحانیون و طلاب و بازاریان به آن سامان رفته و بطور چشمگیری اوضاع را مرتب نمودند. ساواک بیشتر از قبل نسبت به ایشان حساس شده و بارها درس تفسیر ایشان را تعطیل کرد. در سال 46 مجددا ایشان در قم دستگیر شده ولی همان روز آزاد می شوند. در سال 49 پس از فوت مرحوم آیت الله حکیم در رابطه با تبلیغ خط امام و مرجعیت ایشان دستگیر شدند و مدت بیش از چهار ماه در زندان بودند و پس از آزادی مجدداً به فعالیت پرداختند. از جمله در تهران در انجمن اسلامی مهندسین در محرم سال 49 شبهای تاسوعا و عاشورا درباره حدیث (من رای سلطان جائرا .....) سخنرانی بسیار پرشور و حماسه ای کردند که همه را تحت تأثیر قرارداد و پس از آن گروههای مسلح زیر زمینی با ایشان تماس گرفته و در ارتباط با همین گروههای مسلح در سال 50 پس از عملیات انفجار دکلهای برق در هنگام جشنهای دو هزار و پانصدمین سال ستمشاهی، ایشان دستگیر و این بار تحت شکنجه های شدید قرار می گیرند و در سلولی تاریک و نمور و بدون هیچگونه روشنایی زندانی می شوند. و علیرغم این همه فشار، با مقاومت دلیرانه این روحانی شجاع و آزاده روبرو می شوند و نمی توانند از او چیزی بدست آورند، به ناچار پس از پنجاه و چند روز (حدود دو ماه) وی را آزاد می سازند. ایشان دوباره به فعالیت مشغول می شوند. این بار مسجد امام حسن که آن موقع مسجد کوچکی بود به پایگاه ها اضافه می شود و آیت الله العظمی خامنه ای در آن به اصرار عده ای از علاقمندان به اقامه نماز جماعت و درس تفسیر می پردازند. و بدین ترتیب علاوه بر ارتباطهای مخفی و محدود، ارتباط مستقیم شبانه روزی از طریق مسجد با توده های مردم نیز اضافه می شود. بعد از مدتی از ایشان برای امامت جماعت مسجد کرامت نزدیک باغ نادری مشهد که یکی از شلوغترین و حساسترین نقاط این شهر است، دعوت به عمل می آید که به علت ازدحام مردم و استقبال شدید توده های انبوه، ساواک مسجد را برای مدتی تعطیل می کند. این نوع فعالیت خیلی موثر بوده مورد توجه همه به خصوص شهید مطهری و شهید باهنر قرار گرفت.

مرحوم آیت الله طالقانی صریح می گفتند که آقای خامنه ای امید آینده است و مشهد که می روید حتما با ایشان دیدار نمائید. این فعالیتها موجب شد که ایشان تحت مراقبت ویژه بوده و همواره با احضار به ساواک مورد بازجویی قرار گیرند و یا منزل ایشان را محاصره و از رفت و آمد افراد ممانعت به عمل آورند وبه تدریج درسهای ایشان را نیز با زور تعطیل نمایند.

و بالاخره هم در دیماه سال 53 ایشان را دستگیر و به تهران آورده در زندان و شکنجه گاه مخوف ساواک یعنی کمیته مبارزه با خرابکاری به طور انفرادی محبوس می کنند. این دوره از زندان حدود دو ماه به طول انجامید و تمام این مدت در سلولهای انفرادی یا دو سه نفره همراه با شکنجه های شدید گذشت. علیرغم همه این فشارها و شکنجه ها ساواک مخوف شاه، نتوانست پی به اسرار این شاگرد مقاوم امام ببرد و حتی نتوانست مدرکی ولو کوچک از ایشان به دست آورد که وی را به دادگاه بفرستد و محکومیتی برای او بگیرد. لذا به ناچار در زمستان 54 ایشان را رها ساختند و معظم له دوباره به مشهد رفتند و باز مبارزه و جهاد خستگی ناپذیر را دنبال کردند. این بار مسئولیتها بسیار شدیدتر از گذشته بود. با اوج گرفتن مبارزات و آشکار شدن انحراف در سازمان منافقین و احساس روحانیت و مردم به لزوم تشکلی اسلامی که در رأس آن به جای افراد عادی و سیاسی افرادی روحانی و آشنای به فقه و سیاست باشند، در مشهد هسته اولیه تشکلی اسلامی با رهبری امام و مدیریت روحانیت متعهد و انقلابی شکل یافت. خبر این تشکیلات را به زندان برای علمای دربند مثل آقای هاشمی رفسنجانی و .... می فرستند و آنها هم تأیید می کنند. شهید مطهری هم در همان سال در پیامی که از نجف از طرف امام آورده بودند مبارزین سابقه دار را گردهم جمع می کنند.  همین ارتباطات باعث گردید که تظاهرات عظیم سالهای 56 ـ 57 سازمان یابد که نقش آیت الله العظمی خامنه ای در پایه گذاری این تشکل بسیار قابل توجه است. آن هم تشکلی که به خاطر خدا و جهاد و شهادت پدید آمده بود نه برای قدرت طلبی و به دست آوردن موقعیت و مقام.

 

تبعید به ایرانشهر:

در گیرودار این فعالیتها و در نقطه اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 56 رژیم ستمگر با نهایت خشونت ایشان را دستگیر می کند و پس از چند شب زندان ایشان را به ایرانشهر تبعید می نماید. اما تبعید و آب و هوای گرم و دمدار ایرانشهر کمتر از آن بود که این مظهر جهاد و تلاش و مبارزه را آرام سازد. بلکه آنجا نیز از فرصت استفاده کرده در ایجاد وحدت و همبستگی بین نیروهای مبارز آن سامان و نیز وحدت بین برادران شیعه و سنی می کوشند و موفقیت زیادی به دست می آورند. و با تماس با مردم و تبلیغ و برطرف ساختن مشکلات و محرومیتهای این استان نقش مهمی در توجه مردم به امام و روحانیت و اسلام و انقلاب ایفا می کنند. انفاقاً در آن سال در ایرانشهر سیلی می آید که منجر به بی خانمان شدن و صدمه دیدن عده زیای از مردم می شود.آیت الله العظمی خامنه ای با استفاده از تجربه فردوس و گناباد یک گروه از روحانیون و طلاب را بسیج می کنند. و گروه امداد روحانیت را تشکیل می دهند. و این گروه به قدری در کار امداد و تبلیغ و تحریک و تشجیع مردم موفق می شود که ساواک وحشت می کند. ایشان را احضار کرده و رئیس ساواک به معظم له می گوید:

(دیشب در کمیسیون امنیت شهربانی به ساواک گفتم شما چقدر بی عرضه هستید که هیچ کاری نکردید. یک تبعیدی ببینید اینجا چه اوضاعی درست کرده!).

این تبعید تا سال 57 طول می کشد و در این سال با اوجگیری انقلاب و بیرون رفتن کنترل اوضاع از دست رژیم، آیت الله العظمی خامنه ای به مشهد باز می گردند و بیش از پیش به فعالیت می پردازند.

 

 






تاریخ : پنج شنبه 88/1/20 | 11:39 عصر | نویسنده : farzad | نظرات ()

 

شیر مادر

به طور کلی می‌دانیم که خوردن شیر مادر برای کودک فقط تامین نیاز غذایی او نیست، بلکه در آغوش مادر بودن، تماس

 

بدنی با او و ... بسیاری از نیازهای روحی و عاطفی کودک را نیز ارضاء می‌کند. پس باید توجه داشت که با گرفتن شیرمادر،

 

کودک از نظر عاطفی و روحی دچار کمبود نشود. همچنین به یاد داشته باشید که قرار است شیر از بچه گرفته شود نه مادر

 

از او. پس سعی کنید کودک را از شیر مادر غافل کنید اما خود، از بچه غافل نشوید و از طریق دیگری محبتتان را به کودک

 

نشان دهید و وقت کافی را با او صرف کنید تا کودک شما این توجه و همراهی را درک کند. فعالیت هایی مثل بازی با او ،

 

ایجاد ارتباط فیزیکی، و ... می تواند به او این حس را القاء نماید که " تو هنوز دوست داشتنی هستی".

شیر مادر

بهترین روش برای از شیر گرفتن روش تدریجی است که همراه با عشق و علاقه بوده و هم برای مادر و هم برای کودک

 

بسیار راحت تر است و بدون مشکل و در طی چند ماه اتفاق می افتد. بنابراین بعد از 2 سال کامل که کودک از شیر مادر

 

بهره مند شده و در روز 5 وعده غذا (سه وعده غذای اصلی و 2 میان وعده) می خورد و مایعات را هم با لیوان می نوشد

 

می توان یک تا دو وعده شیر پاستوریزه یا آب میوه را جایگزین شیر مادر نمود. در این زمان نقش مادر آن است که خود

 

پیشنهاد شیر دادن نکند و اگر زمانی هم کودک تمایل به شیر خوردن داشت از او دریغ ننماید، به ویژه وقتی کودک بیمار

 

باشد که فقط اشتها به خوردن شیر دارد و غذای دیگری را تحمل نمی کند.

اگر در تلاش هستید که تغذیه با شیر مادر را تدریجا حذف کنید زمینه به یاد آوری را در زندگی او را کاهش دهید، تمرکز او را به بازی ها و سر گرمی های جدید، منتقل کنید.

در این روش چون از شیر گرفتن آرام آرام است مشکلات عصبی، روانی و تغییرات هورمونی مادر که در یکباره از شیر

 

گرفتن اتفاق می افتد بوجود نمی آید و کودک نیز دچار ضربه روانی نمی شود. به این ترتیب کودک کم کم علاقه به شیر

 

خوردن را از دست می دهد و ممکن است خودش یکباره آن را کنار بگذارد. اگر در تلاش هستید که تغذیه با شیر مادر را

 

تدریجا حذف کنید زمینه به یاد آوری را در زندگی او را کاهش دهید، تمرکز او را به بازی ها و سر گرمی های جدید، منتقل

 

کنید. بیشتر وقت او را در بیرون از منزل بگذرانید.و با این امور از نیاز او به شیر بکاهید.

 

برگرفته از کتاب " ریحانه بهشتی"، نوشته سیما میخبر -  نی نی سایت- با تغییر و اضافات






تاریخ : سه شنبه 88/1/18 | 12:24 عصر | نویسنده : farzad | نظرات ()

می توانیم

یک انسان موفق بیش از آن که از خود بگوید از دیگران می‌گوید.

 

یک  انسان موفق  همیشه شادی‌هایش را با دیگران و غم آن‌ها را با خود قسمت می‌کند.

 

یک انسان موفق  بیشتر از آنکه بخواهد دیگران برای وی کار کنند، مشتاق است تا برای دیگران کار کند.

 

یک انسان موفق  بیشتر از آنکه خود را باور دارد دیگران را باور می‌کند.

 

یک انسان موفق  بیشتر از خود به دیگران می‌اندیشد.

 

طاعونی خطرناک‌تر از تفکر منفی برای انسان وجود ندارد. تفکر منفی به مانند موریانه‌ها پایه‌های زندگی را نابود می‌کند.

 

یک انسان موفق  بیشتر از راحتی خود به راحتی دیگران می‌اندیشد.

 

یک انسان موفق  بیشتر از پیروزی خود به پیروزی دیگران می‌اندیشد.

 

یک انسان موفق  بیش از منافع خود به منافع دیگران می‌اندیشد.

شاهراه موفقیت

 

یک  انسان موفق  موفقیت دیگران را موفقیت خود می‌داند.

 

بزرگترین رمز موفقیت آن است که بدانیم می‌توانیم. ظرف موفقیت انسان در روحیات او نهفته است. از صفات بارز افراد

 

موفق داشتن هدف است.

 

یک انسان موفق  بیشتر از راحتی خود به راحتی دیگران می‌اندیشد.

 

طاعونی خطرناک‌تر از تفکر منفی برای انسان وجود ندارد. تفکر منفی به مانند موریانه‌ها پایه‌های زندگی را نابود می‌کند.

 

تفکر مثبت آهن‌ربایی ‌است که همه خوبی‌ها را به خود جذب می‌کند.

 

راستگویی به اعتبار و ثروت شما می‌افزاید. صمیمیت شاهراه موفقیت است.






تاریخ : سه شنبه 88/1/18 | 12:22 عصر | نویسنده : farzad | نظرات ()

 

قلب

بسیاری از زوج های جوان پس از گذشت مدت زمانی نه چندان طولانی، احساس می کنند شریک زندگی شان دیگر مثل روزهای اول زندگی آنها را دوست ندارند و نسبت به او بی اعتنا است ، اما زوج هایی هم پیدا می شوند که همواره از در کنار هم بودن احساس لذت می کنند. این مقاله7 راز برای ادامه عشق بادوام را برای شما می گشاید.

تفاوت ها را بفهمیم

مهم ترین جنبه ی جذابیت این است که ما با هم تفاوت داریم. درست همانطور که قطب منفی و مثبت یک آهن ربا یکدیگر را جذب می کنند ، مرد با ویژگی های مردانه و زن با ویژگی های زنانه یکدیگر را جذب می کنند. تشابه و همسانی زن و مرد از لحاظ رفتار، افکار و کردار چیزی به جز کسالت آور شدن زندگی و بی علاقگی به ادامه آن را در پی نخواهد داشت.

اگر خویشتن واقعی خود را منکر نشویم و تفاوت های موجود در یکدیگر را درک کرده و خود را با آنها تطبیق دهیم به عشق پردوام تری دست خواهیم یافت.

جامه عمل پوشاندن به خواسته های متفاوت و مختص مرد در راستای عقاید او از طرف زن از یک سو و متقابل این اصل از طرف مرد برای زن و خواست های او از سویی دیگر، هدفمندی زندگی و به دنبال آن برآورده شدن خواسته های دو طرف را در برخواهد داشت که نتیجه ای به جز تداوم عشق و گرمی زندگی را پی نخواهد داشت. هیچ یک از زوجین هرگز نباید در راستای تغییر دیگری بر مبنای خواست ها و عقاید خود گام بردارد چرا که در غیر این صورت همچون قطب های متجانس آهن ربا یکدیگر را دفع خواهند کرد و نیرو جاذبه بین آنها تبدیل به دافعه خواهد شد. طلاق عاطفی نتیجه ای از این نیروی دافعه خواهد بود.

زن وشوهر باید یکدیگر را همان طور که هستند و با همان ویژگی های مختص و متفاوت پذیرفته و برای برآورده کردن خواست های یکدیگر گام بردارند.

تغییر و رشد

از جمله تفاوت های اشرف مخلوقات با سایر آفریده های خدا، صاحب اختیار بودن و قدرت تفکر اوست و همین دو خصیصه برای تغییر و رشد او چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ روحی و روانی کافی است و این تغییر در هر برهه زمانی از زندگی امکان پذیر است، چرا که اختیار داشتن و قدرت تفکر، اراده و پشتکار را به همراه می آورد، اگر مدبرانه رفتار نکنید و در زندگی خود تغییرات لازم را اعمال نکنید ، زندگی زناشویی شما احتمالاً خسته کننده می شود. وقتی روابط زناشویی امکان رشد را فراهم نسازد ، آن پیمان کم رنگ خواهد شد. اگر ازدواج به گونه ای باشد که با خود صادق باشیم، تغییر خود به خود ایجاد می شود.

احساسات، نیازها و آسیب پذیری ها

برای این که عشق را دریابیم، به احساس نیاز داریم. نارضایتی زوجین از یکدیگر سبب سرکوب شدن احساسات و عواطف محبت آمیز آنها نسبت به یکدیگر می شود و به مرور، وقتی زن و شوهر احساسات خود را همچنان سرکوب می کنند، دیواری به دور قلب خود می کشند و این نتیجه ای جز بی اعتنایی و عدم حمایت شوهر از زن و زن از شوهر نخواهد داشت و بتدریج که دیوار دور قلب بلندتر می شود و راه قلب به طور کامل مسدود می شود ، طلاق عاطفی رخ خواهد داد و میان مال و احساسات محبت آمیز فاصله ای عمیق خواهد افتاد.

به کمک برقراری ارتباط صحیح و با قدرانی از کارهای یکدیگر می توانیم دیوار دور قلبمان را خراب کرده و مهر و عشق از دست رفته را باز یابیم.

مسوولیت شخصی و التیام نفس

وقتی نیازهای احساسی ما در ازدواج برآورده نمی شوند ، اختلافات حل و فصل نشده مربوط به گذشته ها خودنمایی می کنند ، لحظه ای احساس مهر و عشق می کنیم و لحظه ای بعد به طلاق می اندیشیم. هرگاه احساس می کنید حال خوبی ندارید و یا این که از یک عمل یا حرف همسرتان برآشفته شده اید، بدانید که در اعماق وجود شما چیزی هست که نیاز به التیام دارد. در این شرایط لازم است که بخشاینده تر و پرمهرتر ظاهر شویم.

در این مواقع باید از خود مراقبت و یا حتی در صورت لزوم به روان درمانگر مراجعه کنیم . در این هنگام، با بخشش و چشم پوشی کردن از بی مهری های گذشته هم خویشتن خویش را التیام بخشیده ایم و هم همسرمان را از آماج سرزنش های خود و مشاجره های مجدد دور می کنیم.

احترام متقابل به یکدیگر

باید توجه داشت که هر مشاجره ای در هر زمینه ای نباید منجر به ریختن حرمت و احترام بین طرفین شود. به عبارتی حتی برای مشاجره و بگومگوهای زوجین هم باید یک حد و مرز مشخصی در نظر گرفته شود و هیچ یک از زوجین نباید پا را فراتر از آن بگذارند .

یک همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

عشق و مهر و محبت

زن ها بیشتر زمانی احساس محبت می کنند که از ناحیه شوهرشان حمایت عاطفی شوند. زن وقتی عشق را احساس می کند که دریابد عشق و محبت شوهرش ادامه دار است. ممکن است مسائلی مانند سالگرد ازدواج ، تاریخ تولد و یا حتی وقایع مهم زندگی برای مرد اهمیتی نداشته باشد و حتی به دست فراموشی سپرده شود ، اما برای اغلب زنان این مساله در درجه بالایی از اهمیت قرار دارد چرا که استمرار عشق و محبت شوهر را برایشان به اثبات می رساند. اغلب زنان احساسات شنیداری و کلامی را بهتر درک می کنند. جملاتی مانند «من به توعلاقه دارم»، «احساست را درک می کنم»، «می دانم از چه خوشت می آید» و «همیشه در کنارت خواهم بود» اگرچه جملات ساده ای هستند ، اما اگر از جانب مرد به زن اعلام شوند در جلب مهر و محبت و عشق زن بسیار موثر خواهد بود. اما دریافت عشق و محبت از جانب مرد متفاوت است. او در صورتی احساس مهر و عشق می کند که زنش پیوسته از کارهایی که او انجام می دهد قدردانی و تعریف و تمجید نماید. مرد زمانی شاد می شود که همسرش راضی باشد.

در حالی که زن از گرفتن حتی یک شاخه گل سرخ به عنوان هدیه احساس مهر و عشق می کند، مرد از مورد قدردانی واقع شدن به این احساس می رسد.

 وقتی مرد برای همسرش کارهای کوچک می کند و زنش از او تشکر می نماید ، مرد احساس محبت می کند. اگر مرد فراموش کرد ، زن مدبر کسی است که به لحن غیرمتوقعانه موضوع را به او یادآور شود. و مرد متعهد نیز مردی است که به محض یادآوری همسرش را مورد دلجویی و محبت قرار داده و سهل انگاری خود را از دلش درآورد. در غیر این صورت این بی مهری ها به مرور زمان انباشته شده و به جایی می رسد که حتی حمایت و دلجویی و تدبیر نیز کاری از پیش نبرده، طلاق عاطفی زوجین را سبب خواهد شد.

دوستی ، استقلال و تفریح

سرکوب احساسات به روحیه دوستانه زن و شوهر آسیب می رساند. اگر زن یا شوهر، هر کدام به تنهایی در زندگی زناشویی خود از خودگذشتگی نشان دهند ازدواجشان پابرجا باقی می ماند اما مهر و عشق آنها را تنها می گذارد.

بدون داشتن مهارت های جدید ارتباطی با آن که ممکن است ازدواج پابرجا باقی بماند، مهر و عشق صحنه را خالی می کند و زندگی زناشویی فقط جنبه فیزیکی به خود گرفته وهمان طلاق عاطفی را منجر خواهد شد.

وقتی زنی به همسرش علاقه دارد اما به او برای حمایت از خود کمک نمی کند، در واقع به روابط زناشویی خود آسیب می رساند. مرد تنها زمانی در روابط زناشویی خود موفق ظاهر می شود که بتواند خواسته ها و نیازهای همسرش را برآورده سازد.

برای ایجاد دوستی در روابط زناشویی باید تعادلی میان استقلال و وابستگی ایجاد شود.

 همان طور که نیاز به همسرمان مبنای شوق و عشق و تداوم زندگی است، اما اگر به اندازه کافی استقلال و خود مختاری نداشته باشیم، در مواقعی که همسرمان چیزی ندارد که به ما بدهد و یا در مواقعی که بنابر دلایلی (که منطق خودش حکم می کند) نخواهد کاری را برای ما انجام دهد، احساس می کنیم در گرفتن آنچه به آن نیاز داریم، ناتوان هستیم. با قبول مسوولیت در قبال خود و با التیابم بخشیدن به خوشیتن، می توانیم در مواقعی که همسرمان نمی تواند کاری برای ما انجام دهد اقدامی برای خود صورت دهیم. از جمله این موارد می توان از وابستگی های افراطی مرد در تمامی زمینه ها نام برد. احساسات بیش از حد و زیاده روی، توقعات را بالا خواهد برد و این نیز پیش زمینه ای برای مشاجرات خانوادگی است.

 






تاریخ : سه شنبه 88/1/18 | 12:19 عصر | نویسنده : farzad | نظرات ()
       

.: Weblog Themes By BlackSkin :.